محل تبلیغات شما



کار کردن برای امام زمان (عج)

 

فرض کنید یه آدم فقیر کنار یه آدم ثروتمند خونه داره. در واقع دو تا همسایه اند که یکی پولداره یکی بی پول.

اونی که بی پوله هر روز که میره برای خونشون نون بخره، برای همسایه پولدارشم میخره. بنظرتون بعد از یه مدت چی میشه؟ همسایه ثروتمنده به فکر میوفته که خب دیگه، حالا نوبت منه که لطف اینو جبران کنم. و چقدر هم که دستش بازه برای جبران کردن.

شماهارو نمیدونم اما من خودم امتحان کردم، با همین کارهای کوچکم و هدیه دادن برا آقا صاحب امان.

از همین صلوات فرستادن ها. ار همین مطالب کوچک نوشتن ها. صدقه دادن ها. جالبه که گره های زندگیم خیلی راحت و بی دردسر باز میشن. حضور آقا رو احساس میکنم در برطرف شدن مشکلاتم. امتحان کنید، ضرر نمیکنید


اماما، مهدی جان سلام!

 

آقا جان، می دانم که دیر کردیم، میدانم هنوزم که هنوز است، در انتظار آمدنمان صبر میکنی، میدانم که با این همه انتظار و انتظار کردن مان، هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته ایم. اما شما. اما شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است.

مولا جان. سالهاست کنارمان بوده ای و در کوچه و خیابان هایمان، از کنارمان به آرامی گذشته ای، سالهاست برایمان دعا میکنی و واسطه فیض ما با آسمانی.

یا صاحب امان. اما ما زمینیان، با صاحب و اماممان چه کردیم!؟ آیا این ما نبودیم که با گناهانمان، شما را آزردیم و هر چه بیشتر بر دوران غیبتتان افزودیم؟ ما همان هایی هستیم که در سایه نام شما، روزگار گذراندیم، اما قدمی برای زُدودن نقاب غیبت از روی دلنشین شما برنداشتیم.

میدانم همه حرف هایمان ادّعایی بیش نبوده. اما با همه نبودن ها و ادعاهایمان، با همه بی مهری ها و ظلمهایی که در حق شما روا داشتیم، باز هم بر ما گران است که شما را ببینیم اما شما را نشناسیم، بر ما گران است که صدای همه را بشنویم، اما صدای دلنشین شما را نشنویم. بر ما گران است دشمن بر ما طعنه زند و حقایق بودنتان را انکار کند. ای اَمانِ آسمان و زمینیان بر ما بِتاب.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجموعه باباکوهی خانه حقوق خشکبار انجیر